با سلام:
شرمنده لطف ومحبت هاي شما هستم.
چرا؟ چونکه تا حالا چند بارلطف کردين و نظر دادين ومن رو ياري دادين.بخدا هر وقت اومدم نظر بدم يا بخاطر سرعت پايين شبکه يا بدلايل ديگه فرستادن پيام با مشکل واختار مواجه ميشد.حتي يکبار براتون با ميل شخصي خودم نامه اي فرستادم ولي اونم جواب نداد.
حالا که امکانش فراهم شده ميخوام از شما تشکر کنم و در پاسخ به الطاف شما بگم که:
1:من چاکر مخلص هرچي گنابادي ودانشجوي توي دانشگاه گناباد ِ هستم.اتفاقا دو هفته پيش تا دانشگاه آزاد رفتم ولي از کم سعادتيم پسر دايي تون رو نديدم.اميد وارم رابطه هامون جوري باشه که با ايشون وشما از نزديک همراه باشم.
2:سالهاي سال است که من دچار يک ايدئولوژي مجهول هستم که هم باعث نگراني خودم وهم عذاب ديگران شده.حالا اين چه ايدئولوژيه نميدونم،ولي با خوندن مطالب شما فهميدم که بابا اين همون مکتب شيطوني شماست.
3:شايد تا حالا متوجه شده باشين که من از طرفدارهاي پر وپا قرص مايکل جکسون هستم، اما تا حالا اسمي از جواد جکسوني که شما توي متنتون نوشته بوديد به گوشم نخورده.لطفا دباره اين فرد ويا افراد توضيح بيشتري بدين تا دوزاريم بيفته.
4:اتفاقا هيجده سال پيش منهم همون جايي بودم که شما وصفش کردين ولي با اين داستاني که بسرمون اومد مارو با لگد انداختن بيرون:
قصه ي سيب و هوس
سيبي آويخته بر شاخه ي سبزي پر بار
كه تنش سرخ و وجودش همه مفهوم خدا
آنچنان قلب مرا وسوسه كرد
كه همان لحظه،هماندم
هوس چيدن آن زد به سرم
و شدم از هوس آن لحظه گدا
ز همين رو بردم هر دو دستم را پيش
تا كه چينم سيب و وين همه وسوسه ي بي همه چيز
وين تب تند هوس
جسم و روح و دلم آزاد كنم
كه همان لحظه به ناگاه به پا خواست به كشتار هوس
عقل فرزانه ي بيدار و همان دشمن ديرين هوس
كه نچين سيب و نكن بار گناهت سنگين
كه از اين سيب تو يابي سرنوشتي غمگين
و هوس چون كه مرا ديد اسير
در حصار قفس تنگ و پر از ننگ خودش
$("div.commhtm img").each(function () {
if ($(this).attr("em") != null) {
$(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif");
}
});